« یالَیتَنی کُنتُ مَعَکَ فَاَفوُزُ مَعَکَ فَوزاً عَظیما» ؛
حسین جان !
ای کاش روز عاشورا در کربلا بودم و در رکاب شما به شهادت میرسیدم.
وقتی اینگونه آرزو می کند، می بینند هوا ابری شد و یک تکه ابر بالای سر آنها قرارگرفت و شروع کرد به باریدن تگرگ. شیخ رجبعلی خیاط فرار می کند و به امامزاده پناه می برد. وقتی بارش تگرگ تمام می شود، شیخ از امامزاده بیرون می آید و برایش مکاشفه زیبایی رخ میدهد.
او امام حسین علیه السلام را زیارت می کند و حضرت به او می فرمایند:
شیخ رجبعلی !
روز عاشورا مثل این تگرگ تیر به جانب من و یارانم می بارید؛ ولی هیچ کدام جا خالی نکردند
و در برابر تیرها مقاوم و راست قامت ایستادند، دیدی که چگونه از دست این تگرگ ها فرار کردی.
مگر می شود هر کس ادعای عشق والا را داشته باشد؟
کتاب طوبای کربلا...صفحه 141
آیت الله العظمی بهجت (ره)
جای گریه کردن ؛ موهایش سفید میشود .....!
به او سخت نگیر و او را "نامرد " نخوان .....!
آنقدر او را با پول و ثروتش اندازه نزن.....!
فقط با او روراست باش تا دنیا را به پایت بریزد ...!
مرد دردهایش را اشک نمیکند بلکه میریزد در قلبی
که به وسعت دریاست .....!
او "زن " است ....
بازیگریست که سراسر ناز و نیاز هست ......!
اشکش رابه بالش صامت میبخشد و سکوت میکند...
زن را نه سرکوب کن ؛ و نه از او بت بساز ....!
زن پیکریست که با عشق تراشیده شده ؛ برای چند
لحظه با چشم قلبت به او خیره شو....!
پس بدانیم که ......
"زن" بودن ! هر تکه از وجودش را پیش مردی
گذاشتن نیست؛ بلکه برای یک مرد / با تمام
وجود بودنه .......
"مرد" بودن ! اثبات مردانگی به تمام زنان عالم
نیست ؛ بلکه برای یک زن / کامل بودنه ....
تقدیم برای زنان و مردان پاک سرزمینم