نیمکت (عکس و فیلم )
نیمکت (عکس و فیلم )

نیمکت (عکس و فیلم )

شعر عاشقانه 1

نگار سالهاست که در من تنیده ای
انگار جای قلب، تو در من تپیده ای...

انگار کودکانه ترین خنده ی مرا
با چشمهای تیله ای ات سر کشیده ای...

با بوسه های شیشه ای ات از تمامِ من
لی لی کنان به خانه ی قلبم پریده ای...

در این حریم امن بمان و خدای باش
هرگز چنین خدا شدنی را ندیده ای...

لبخند چشمهای تو پیغمبر من است
با وحی دستهایت مرا آفریده ای...

از آسمان چشم تو خورشید می چکد
انگار آرزوی مرا خواب دیده ای...

شهزاده می شوی و می آیی و می بری
همراه خود مرا دم صبح سپیده ای...

در بازوان گرم تو، من زنده می شوم
-این قلعه های امن که بر من کشیده ای-

... پیغمبری ... خدای منی ... شاهزاده ای...
حتی به جای قلب، تو در من تپنده ای

"ایلناز حقوقی"

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.