نیمکت (عکس و فیلم )
نیمکت (عکس و فیلم )

نیمکت (عکس و فیلم )

شعر و متن کوتاه 1

من انبوهی از این بعدازظهرهای جمعه را
بیاد دارم که در غروب آنها
در خیابان
از تنهایی گریستم
ما نه آواره بودیم
نه غریب
اما
این بعدازظهرهای جمعه پایانی نداشت
میگفتند از کودکی به ما که زمان باز نمی گردد
اما نمی دانم چرا
این بعدازظهرهای جمعه باز می گشتند

احمد رضا احمدی

به ادامه مطلب مراجعه کنید  

*******************************************

از هـمین حدودشــاعرانه
تا جـغرافیای ِبودن تو
شعر دسـتاویزتسـخیری عاشـقانه َست
تاریخ تکرار میشود، اما
باتو میتوان همیشه فاتح بود..

نیلوفر ثانی

*******************************************

وقت رفتن بغض کردی،خیره ماندی سوی من
شاید از دیوانه ی خود انتظاری داشتی...

استاد شهریار

*******************************************

مگو پرنده در این لانه ماندنش سخت است
بمان! که مهر تو از سینه راندنش سخت است

چه حال و روز غریبی که قلب عاشق من
اسیر کردنش آسان، رهاندنش سخت است...

سجاد_سامانی
*******************************************

آری بخند،
مسخره کن "گریه ی مرا "


ابرم ..
درست !
عامل باران "تونیستی"؟!

امید_صباغ_نو

*******************************************

قلب من با پرسشی شب تا سحر سر میکند:

"کی خدا ما را برای هم مقدر میکند؟"

نفیسه_سادات_موسوی

*******************************************

هنگام صبوح ای صنم فرخ پی
برساز ترانه‌ای و پیش‌آور می

کافکند بخاک صد هزاران جم و کی
این آمدن تیرمه و رفتن دی

خیام

*******************************************

مگر نمی شود
آدم سال های بعد را به یاد بیاورد
و برای خودش گریه کند؟؟؟


عباس_معروفی

*******************************************

به خیال خودمان عشق ، به قول تو شعار

آی ..... بر منکر چشمان تو لعنت ، بشمار...

*******************************************

تماﻡ ِ ﺟﺎﻥ ﻭ ﺗﻨﻢ ﺭﺍ

بکش ﺩﺭ ﺁﻏﻮﺷﺖ...

ﻣﺮﺍ ﮐﻪ ﻃﺎﻗﺖ ِ ﯾﮏ ﭘﯿﺮﻫﻦ

ﺟﺪﺍﯾﯽ ﻧﯿﺴﺖ..!


"ﻋﻠﯽ ﺷﮑﺮﯼ"

*******************************************

جهان تمام شد و ماهپاره های زمین
هنوز هم که هنوز است کارشان ناز است

*******************************************

هزار پند پدر به گوشم فشرد و نگفت
که عشق حادثه ای خانمان برانداز است

*******************************************

پدر نگفت چه رازی است این که تنها عشق
کلید این دل ناکوک ِ ناخوش آواز است

*******************************************

تو را خوانده ام در دلم بارها
کنار همه یادها ؛ پس بیا
من از این همه رفتنت خسته ام
مسیحای من ! کاش خوانی مرا
از این زندگی بعد تو خسته ام

*******************************************

جمعه دستش بند است
به دلتنگی من
بیکار که می شود
 برای بغض هایم
غروب می بافد ...


سعید_چولکی

*******************************************

شده ام شنبه که هر کس برسد می خواهد

رفتن و ترک نمودن ز من آغاز کند!

ظهیر_مومنی

*******************************************

همین که باشی ،
همین که نگاهت ‌کنم ،
مست می‌شوم ،
خودم را می‌آویزم به شانه تو .
با تو بمیرم یا بخندم ؟

عباس معروفی

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.